بچه ی آخرالزمانی

7- بیست سال قبل از تولدش

1392/5/23 22:06
354 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی متوجه شدم لا اقل 5 تا جسم رو باید رشد بدم رفتم دنبال تحقیق عینی عینک. دور و برم پر بود از سوژه هایی که می شد زیر نظر گرفت از نوزاد تازه به دنیا اومده تا مرد و زن 70-80 ساله . خوب منم وقتمو گذاشتم روی مشاهده ی افراد مختلف از جسم های مختلفشون . نتیجه ی مشاهداتم این شد که :

راست گفتند تربیت فرزند از بیست سال قبل از تولدش شروع میشه ناراحت. دیدم اولین و مهمترین مورد والدین هستند چون خیلی از صفات ، اخلاقیات و روحیات حتی نیات آدم ها بر می گرده به والدینشون و قبل از اون به لقمه ای که نطفه شده و شیری که گوشت بچه از اون روییده بستگی داره . متوجه شدم من و باباش اگر خوش اخلاق ، کم حرف ، صبور ، با وقار ، شوخ و ... باشیم در فرزندمون تأثیر داره و البته منفی ها هم همینطور ،یعنی بچه ای داد میزنه که والدینش داد میزنن یا بچه ای بقیه رو کتک میزنه که از والدینش کتک خورده یا دیده باشد یا بچه ای ترسو میشه که مادرش با دیدن سوسک یا موش جیغ میزنه و ... در هر صورت دیدم که دیرشده و من دوران بارداری رو می گذرونم و نمی تونم برگردم به بیست سال پیش .

دومین مورد اطرافیان بودند که در رفتار بچه ها اثر گذارند مثل عمو ، دایی ، عمه ، خاله و همه ی فامیلی که باهاشون ارتباط بیشتری داریم.

سومین مورد دوستان و جامعه که در دوره های سنی مهد کودک ها ، مدرسه ، دانشگاه و جامعه ای که در اون زندگی می کنیم .

وای خدای من ! من چه جوری می تونستم یک تنه با همه ی این اثر گذارها بچه ای رو تربیت کنم که مورد رضایت تو باشه . منی که خودم هم هنوز خیلی اشکال دارم و جامعه ای که خیلی مواردش اسلامی ناب نیست .اوه نگران

درمونده شدم تا اینکه باز  خوندم که سه سال اول زندگی مهمترین دوره تربیتی بچه هاست . جالب بود من فکر میکردم وقتی بچه بزرگتر میشه می تونم تربیت رو راحت تر اعمال کنم اما مثل این که این کار ریشه اش در سه سال اول زندگی رشد میکنه و شکل میگیره . متفکر

خوب با این حساب من باید مراقب غذاهای دوران بارداری باشم تا هر لقمه ای نخورم دوم اینکه به جسم های دیگر خودم بپردازم تا حد اقل در این چند ماه تغییراتی هر چند کوچک در من ایجاد شود تا فرزندم از من رفتار و روحیه و صفت بدی آموزش نبیند . خیلی سخته که آدم بخواد عصبانیت و غرور و بد خلقی و بد قولی و دروغگویی و کلی صفت دیگه رو تو چند ماه بذاره کنار ، تازه شوهرمم باید همین کارو میکرد و نمی دونم چی باعث می شد موفق بشم نگران ... ادامه دارد

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مام نو
25 مرداد 92 13:13
آفرین بر تو
ای کاش همه ی مادر ها این جوری فکر میکردند......وقتی میبینم یه مادری با من همفکره خوشحالم...

خوشحالم که شما دوست عزیز خوشحالید ولی یادتون باشه مثل من و شما خیلی زیادن فقط خودشونو رونکردن(مادر آخرالزمانی)