8- چطور باید 20 سال قبل را اصلاح می کردم؟
دوستان عزیز خیلی سخت بود برگردم و 20 سال قبل را اصلاح کنم . پس دنبال راه حلی بودم برای جبران اون سال ها . تازه 20 سال قبل شوهرم که تربیتش خاص خانواده ی خودش بود وشباهتی به تربیت من نداشت هم باید اصلاح می شد . البته بی انصافیه اگه بگم مادر و پدر من و ایشان ما رو درست تربیت نکردن چون بالاخره هر کدوم ما یک سری صفات مثبت داشتیم که دیگران ما رو به خاطر اونا می ستودن . اما فکر می کردم ما اون تربیتی رو که شایسته ی بچه ی آخرالزمونی ما باشه کامل دارا نیستیم . همین جا از پدر و مادر خودم و همسرم به خاطر زحماتشون تشکر می کنم ، خدا اجرشان دهد .
القصه دنبال راه حلی بودم که مناسب و عالی باشه . خدا خیلی مهربونه وقتی دید من دنبال راهم ، راه رو به من نشون داد . دوستم برام ماجرایی رو تعریف کرد که حظ کردم و جوابم رو پیدا کردم .
دوستم گفت : یکی از خادم های امام رضا (ع) برای یکی از دوستان دوستم تعریف کرده که : من یه پسر داشتم که تو تربیتش خیلی سعی می کردم و از نظر همه پسر خوبی بود . همسایه ی من که نه خودش آدم حسابی بود نه خانمش و یه دونه پسر داشتن که هر چقدر پسر من خوب بود ، پسر اونا بهتر بود تعریفی تر . من همیشه برام سوال بود که خدایا این چه سری است که از این مادر و پدر چنین پسری ؟؟؟!!! این سوال ذهن منو درگیر کرده بود تا جایی که بعضی اوقات توی حرم رو به آقا می گفتم :آقا جون این چه رازیه ؟دوست دارم بدونم . تا اینکه یک شب آقا رو تو خواب دیدم که دارن به خادم ها محبت می کنن . وقتی نوبت به من رسیدن فرمودند سوالتو بپرس . یادم اومد از سوالم و گفتم : شما بهتر می دونید آقا . آقا امام رضا (ع) فرمودند : شما پسرت رو خودت تربیت کردی ولی همسایه ی شما هر وقت گنبد ما رو میبینه میگه آقا پسرمو سپردم به شما که تربیتش کنید تا مثل من نشه .
( سعی کردم تا جایی که امکان داره ماجرا رو درست تعریف کنم . ان شاءالله اگر خطایی در تعریف ماجرا هست خود آقا اصلاح کنند - نویسنده )
القصه دوستم که اینو تعریف کرد اشک تو چشم هر دوتامون جمع شده بود . البته من ته دلم خندیدم که جواب سوالمو پیدا کردم .تازه یادم اومد که پدرم همیشه می گفتند : دخترم سپردمت به امام رضا (ع)
خوب راه حل این بود . من هم بچه مو سپردم به اهل بیت (ع) به خصوص وقتی شنیدم مادر مهربان امت حضرت زهرا (س) تربیت بچه های شیعیان رو به عهده دارن . من هم بچه رو سپردم به ایشون . رفتم یه عکس از ایشون پیدا کردم زدم به دیوار خونمون تا همیشه یادم بمونه که ایشون هستند...
اینم عکس منتخب من